. الان باید بودی تو این هوای بارونی دوتایی سوار ماشینمون میشدیم و میزدیم به دلِ همون جاده ای که به دریا ختم میشه شمالِ روزبه بمانی رو پلی میکردیم دستمو میگرفتی تو دستت سرمو تکیه میدادم به پشت صندلی نگات میکردم و باورم نمیشد که تو واقعا کنارمی. که دیگه دارمت. به ساحل که میرسیدیم و درحالی که نمِ بارون صورتمونو خیس میکرد، به اندازه تموم روزایی که نداشتمت میبوسیدمت. الان باید بودی که نگات میکردم و نگات میکردم و نگات میکردم کاش بودی. :)