شوهر من خیلی مهربونه یک شب سرماخورده بودم اومد دید جلو بخاری بیحال افتادم درو بست دوباره رفت گفت وسیله جا گذاشتم مغازه برگشتنی دیدم کباب خریده بود برام با سنگگک
کافیه بگم هوس چیزی کردم حاضره بدهکار بیفته ولی بخره من بخورم
از این کارا زیاد میکنه ....
این گرونی زندگیمونو سخت کرده فقط همش در حال کار کردنیم کار کار کار..... اصلا این روزا وقت نمیکنیم همو یه دل سیر ببیمیم