2777
2789
عنوان

همکار خانوم شوهرم و دوستی عجیب شون

6475 بازدید | 105 پست

سلام دوستان ، میخوام جریان دوستی شوهرم با همکار خانوم اش توضیح بدم ، شما جای من باشید چه فکری میکنید ؟ 

این خانوم حدود ۶ سال پیش کاراموز شوهرم بود و از همون موقع تا حدودا یک سال روزی دو ساعت تلفنی درباره کار صحبت میکردن ، ما بین اش هم شوخی و بگو بخنند هم بود ، من به شوهرم هم گفته بودم خوشم نمیاد ولی توجیه اش این بود که ما همکاریم و همه همین اند ، ( در ضمن بگم که من اگر باهمکار مرد ام صحبت کنم ناراحت میشه ) 

توی یک سال اول سه چهار بار دعوای شدیدی بین ما پیش اومد که این خانوم چرا حد و حدود نداره و … که شوهرم قول داد که رابطه شون فقط در حد همکار باقی. بمونه ، 

الان حدود دو ساله که این خانوم ازدواج کرده ، و چند بار شوهرم اومد خونه گفت فلانی دیدم ( همون خانوم ) خیلی داغون بود ، میگفت دختر خالم حسوذی منو میکنه ، باهام دعواش شده ، یا یکبار گفت فلانی میگفت با مادر شوهرم دعوام شده ، بعدش گفت فلانی دیدم از وقتی شوهر کرده پیر شده ، فکر کنم مریضی چیزی داره ، 

تا چند روز پیش که هی شوهر من نگران اون خانوم بود 

ما خوش و خرم بیرون بودیم رسیدیم خونه تلفن شوهرم زنگ خورد همون خانوم بود ، با گریه شروع به صحبت کرد که اره با شوهرم دعوام شده ، شوهر من هم رفت تو اتاق در بست و حدود ده دقیقه یک ربع باهاش صحبت کرد !!! ☹️ 

من میگی …. مخ ام داشت میترکید !  

هنوزم هضم نکردم اش ! 

تموم که شد شوهرم اومد گفت اره با شوهرش دعواش شده ، میگه بیا تو پا در میانی کن ما آشتی کنیم !!! 

من از شدت عصبانیت اصلا نمیتونستم نفس بکشم ! چه برسه که بخوام حرفی بزنم ! 

برداشتم با گوشی خودم به خانومه پیام دادم و گفتم همسر من مشاور خانواده نیست لطفا اگر همکارید همکار باقی بمونیم لزومی نداره چون مشکل دارید زندگی ما رو هم خراب کنید ، 

جواب داد که ، من مشکلم حل شده و از زندگی ام هم راضی ام و با همسر شما هم هیچ رابطه خاصی ندارم نگران نباش ،بهتره آدم دیگران درک کنه و شمشیر از رو نبنده!  حال دلت خوش 😨( در حد لالیگا رو داره یارو ) 

گفتم چطوری شما نمیتونی من درک کنی ، من باید شما رو درک کنم ؟؟؟ 

جواب داد حالا که اینطوریه من شما شوهرت پاک می‌کنم میذارمش رو بلاک لیست تا خیالت راحت باشه ! من سرم خیلی شلوغه وقت برای توهمات شما ندارم 

منم گفتم خدا رو شکر پاک کن 




حالا از اون روز یک هفته گذشته و خبری ازش نیست و شوهرم هم میدونم که هزار بار بهش زنگ زده و پیام داده و خانومه جواب نداده ، 

الان مثل اینکه دور از جون عزیزش فوت کرده باشه ، بشدت پکر و ناراحته ، تو خودشه ! 

من بهش نگفتم که به اون خانوم پیام دادم ، به نظرم فکر میکنه که شوهر اون خانوم باعث شده دیگه جواب شوهر من نده !




الان من هم عذاب وجدان دارم که چرا این کار کردم و تو روابط دوستی شوهرم دخالت کردم ، هم خودم دلم شکسته است که چرا وجود این آدم آنقدر براش مهم بود که باعث شده آنقدر ناراحت باشه ؟! 

اون اوایل که چند بار به خاطر این خانوم بحث مون شده بود میگفت ، اون برای من یه آدم عادی مثل همه است ، میگفت مگه هر مردی با خانومی سلام علیک کرد منظور داره ، نه ! 

ما هم دوستیم مثل بقیه 

الان نمی‌دونم بهش بگم من با اون خانوم صحبت کردم ! نگم ؟ چکار کنم ؟ موندم 😞😞😞😞

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

فقط درباره ناراحتی همسرتون می‌تونم بگم

این ناراحتی واقعا به‌خاطر حس علاقه و اهمیت و ... نیست.

فقط کسی رو که به بودنش عادت داشته، از دست داده.

کم‌کم به نبودش عادت می‌کنه.


فقط درباره ناراحتی همسرتون می‌تونم بگم این ناراحتی واقعا به‌خاطر حس علاقه و اهمیت و ... نیست. فقط ...


امیدوارم این طور باشه ، 

حالا ناراحتی اش به کنار ، 

از اون روز تا الان ۴ تا کادو گرون برای من خریده ، انگار که خودش هم میدونه اشتباه کرده ، می‌خواد از دل من در بیاره ، ولی یه جوی هست که اصلا دو تا مون هم نمیتونیم باهم صحبت کنیم 😑 

همین باعث میشه بیشتر عذاب وجدان بگیرم 😑 اگر بفهمه من باعث شدم دوستی شون خراب بشه نمی‌دونم واکنش ام چی باشه 

نه اصلا نگو .. بهترین کارو کردی جلو یک فاجعه رو گرفتی .. به روی خودت هم نیار کاری کن اونو فراموش کنه ..

عادت کرده بوده بهش .. برا همون الان پکر شده .. 

خدارو شکر اون خانم بدون دردسر عقب نشسته 


فامیل ما بعد ۲۰ سال زندگی دست خالی ها دست خالی برگشت خونه باباش.. چون همین جریان شما براش پیش اومد تازه رفتو آمد خانوادگی داشتن باهم گردش میرفتن .. دوستمم به شوهرش اعتماد داشت با خانم همکار شوهرش هم دوست بود .. چه میدونست اون خانم میخواد بیاد عاشق شوهر این بشه و طلاق بگیره از شوهرش .. زیر پای شوهر اینم بشینه که زنتو طلاق بده تا من باهات باشم .. 

آقا هم چون کشش پیدا کرده بود به همکار خانمش زنشو طلاق داد راحت ... نه بچه بهش داد نه هیچی .. چون جهیزیه همه خراب شده بود بعد اون همه سال  وسایل نو خریده بود دادگاه گفت فقط جهاز هرچی مونده ببر نه بیشتر .. کلا فقط ۱۰۰ میلیون پول گرفت و جدا شد مهریه هم بخشیده بود چند سال قبل چون به شوهرش خیلی اعتماد داشت و دوستش داشت 

لایک نکن گلم⛔️❤️🙂ان  شاالله از مطالب‌تاپیک هام استفاده کنیدوبه دردتون بخوره بجاش  صلوات ‌یادت نره ها(⁠◠⁠‿⁠◕⁠)⁩درخواست دوستی هم قبول نمی کنم ....♡وقتی‌ بدنیا‌ اومدی،تو‌ گریه کردی؛بقیه خندیدن!حالا‌ یجوری زندگی‌کن.. که‌ موقع‌ مرگت‌، همه گریه‌ کنن‌ تو بخندی..♡
امیدوارم این طور باشه ،  حالا ناراحتی اش به کنار ،  از اون روز تا الان ۴ تا کادو گرون بر ...

نمیتونم تگت کنم برو مطالبی که توی این تاپیک فرستادم بخون خیلی کمکت میکنه گلم 

https://www.ninisite.com/discussion/topic/13123029/%d8%ae%db%8c%d9%84%db%8c-%d8%a7%d8%b2%d8%b4%d9%88%d9%87%d8%b1%d9%85-%d8%a8%d8%af%d9%85-%d9%85%db%8c%d8%a7%d8%af


لایک نکن گلم⛔️❤️🙂ان  شاالله از مطالب‌تاپیک هام استفاده کنیدوبه دردتون بخوره بجاش  صلوات ‌یادت نره ها(⁠◠⁠‿⁠◕⁠)⁩درخواست دوستی هم قبول نمی کنم ....♡وقتی‌ بدنیا‌ اومدی،تو‌ گریه کردی؛بقیه خندیدن!حالا‌ یجوری زندگی‌کن.. که‌ موقع‌ مرگت‌، همه گریه‌ کنن‌ تو بخندی..♡

بزار پکر باشه.چند روزدیگه فراموشش میکنه همسرت.

دمت گرم خوب کردی باخانومه.چ معنی داره زندگی خصوصیشو براشوهر شمابگه

اصلام عذاب وجدان نداشته باش بهترین کارممکن رو کردی

 ب همسرتم نگو پیام دادی ب خانومه

نه اصلا نگو .. بهترین کارو کردی جلو یک فاجعه رو گرفتی .. به روی خودت هم نیار کاری کن اونو فراموش کنه ...

واااای …. 

چه فاجعه ای !!! 

اصلا تصورش هم حال آدم بهم میزنه ، 

تمام زندگی و جوونی و احترامش بر باد رفته 

تنها جایی که بفکرم رسید بیام درد دل کنم اینجا بشکل ناشناس بود ، 

اخه مسله ای هست که آدم به صمیمی ترین دوستش هم بگه نسبت به من ، نسبت به شوهرم ، نسبت به کل زندگی مون سو ظن ایجاد میکنه ، 

من اصلا آدمی نیستم که مشکل خانوادگی مو برم به دوست ام بگم 

نمی‌دونم ملت چرا آنقدر بی حیا شدن که میاد جریانات زندگی شو به همکار مرد میگه  😐

نه اصلا نگو .. بهترین کارو کردی جلو یک فاجعه رو گرفتی .. به روی خودت هم نیار کاری کن اونو فراموش کنه ...

اون اوایل این خانوم یکبار شوهرم خونه هم دعوت کرد ، اومده بود که با من آشنا بشه مجوز برا ببخشید شکر خوری های بعدی اش داشته باشه ، من هم خیلی خیلی خشک بدون هیچ حرفی ناهار آوردم کردم وبعدش  بهش گفتم اگر تو هال راحت نیستید کار هاتون ببرید تو اتاق رو میز تحریر ، که گفت نه امروز کار نداریم و من دیگه باید برم ، منم گفتم خب خوش آمدید ، 

که شوهرم بعد از رفتن اش گفت بدبخت اومده بود با تو آشنا بشه ، گفتم من چه صنفی باهاش دارم اخه …. دیگه هم خوشم نمیاد ببینم اش 

ولی اصلا از رو نرفت 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز