یه خاطره تعریف کنم از ف الگیرا
من حدودا هشت نه سال قبل امتحان کنکور دادم و چند وقت بعدش ، قبل از اعلام نتایج ، یه روز سر یکی از فلکهای شهرمون ، دیدم یه آقای ف الگیر نشسته و دورش هم شلوغه
منم تحریک شدم گفتم یه ف ال بگیرم ببینم کنکور قبول میشم یا نه
اقاهه گفت برا چی میخوای ف ال بگیری گفتم من منتظر یه نتیجه ای هستم گفت نیت کن و دیگه چیزی نگو
منم نیت کردم و بعد اقاهه بهم گفت این خواستگارت خودش تو رو خیلی میخواد ولی خانوادش مخالفن و پسره یکمی سرد شده 😶😐😁 ولی دوباره بر میگرده