🌀پزشکی با اعمال شاقه و آرزوی پرطاووس
✍️ دکتر زهرا رفیع،پزشک
🔸یادم می آید ... ترم ۴ بودم ... کورس گوارش بسیار به نظرم سخت و سنگین می آمد ... اگر زنده است که خدا هدایتش کند و اگر مرده خدایش بیامرزد استاد فیزیولوژی گوارشمان را ... آنقدر نچسب و بد عنق بود که هضم درس را سخت تر میکرد ...
🔹شبهای فرجه تا صبح کتاب و جزوه را توی سرم میزدم و هر چه بیشتر میزدم کمتر عایدم میشد ...از خانواده دور بودم ...عروسی ها بدون من برگزار میشد و در عزاها به سوم که نه ... به هفتمش میرسیدم !
🔹برای مادرم گریه میکردم و در بین ضجه هایم همیشه مادرم میگفت هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد ... به عشق آن طاووس جور گوارش و غدد و هر هندوستان دیگر بود کشیدم و به اینترنی رسیدم !
🔸اینترن داخلی بودم که مورنینگ ریه نصیبم شد ...
جلوی چشم هم کلاسی ها و رزیدنت ها و استاژر ها سر یک جمله ی شرح حال ، ۴۵ دقیقه ی تمام بالای سن حرف خوردم تا رزیدنت سال سه دلش به رحم آمد و خودش را رساند و مرا از دست آن جماعت که انتقام مورنینگ های زمان خودشان را از من میگرفتند رهایی داد ...
از فولی گذاشتن و تپ مایع آسیت بدم می آمد ...بی خوابی ها و اضطراب راند آزارم میداد و از خستگی هایم که میگفتم
▪️مادرم میگفت هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد !
🔹طرح عمومی ام افتاد یک روستایی نزدیک نور ...پاویون درب و داغانی داشت که روز اول طرح مادرم کمی به رنگ و رویش رسید و فقط بدی اش این بود که درش خوب چفت نمیشد و من هم شبها کمی وهم برم میداشت!
طبابت میکردم و سرم به کار خودم بود ! کارانه ی شهریورم را شاید اسفند میگرفتم و کارانه ی اسفند را خوشبختانه اول تیر !
🔹من دور از شهرم به طبابت مشغول بودم و دخترخاله ام در خانه ی پدرش به بلاگری !!! روزمرگی میگذاشت و اینکه چطور رژ گونه را به کجای صورت بزنیم که گونه مان چطور بشود و شنیدم برای هر استوری اش به اندازه ی نصف کارانه ی من پول میدهند که البته پول او را قبل از گذاشتن استوری میدادند و کارانه ی من را ۶ ماه بعد ...
🔹تا اینکه یک روز پدر یک بیمار سر ننوشتن پنی سیلین برای سرماخوردگی پسرش دستگاه فشار را پرت کرد سمت پیشانی ام و به من یاداور شد که یک جوجه دکتر را فرستاده اند برای بچه های ما نسخه بپیچد !
🔸و من جوجه دکتر نبودم ...
به سن ، ازدواج کرده بودم الان یک بچه نزدیک سن بچه اش داشتم ... و یک همسر که همان دستگاه فشار را برگرداند سمت شقیقه اش ... و اصلا .... شاید اگر دکتر نبودم خودم این کار را میکردم ... ولی سر مورنینگ ها یاد گرفته بودم بخورم و دم برنیاورم !!!
شب تلفنی با مادرم حرف میزدم و مادرم می گفت
هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد...
با امید واهی به دست آوردن این طاووس امتحان رزیدنتی دادم و در سال یکی رزیدنتی زنان هندوستان واقعی را به چشم دیدم ...
▪️سال دو بودم که مادرم رفت ...
طرح رزیدنتی زنانم افتاد روستایی سمت اصفهان و دیگر مادرم نبود که بگوید ...
🔺یک روز صبح ساعت ۵ با فکر به زندگی که نکردم ،همسر و فرزندی که نداشتم،
و مادری که دیگر نبود ،برای همیشه از این طاووس و از جور این هندوستان
رها شدم ...