نمی.دونم چرا ولی الانا دیگه نسبت بهش حس ندارم، نه لمس کردناش نه حرفاش نه حتی احساساتی که نسبت بهم خرج می‌کنه یعنی اگر یک هفته بهم زنگ نزنه من عین خیالم نیست،
عصبی شده نسبت بهم میگه کلافه اش کردم و خسته شده ولی من قصدی این کار و نمی‌کنم جدا حسی ندارم بهش
خونشونم میرم انگار میخام خفه بشم
دوست دارم همیشه تو اتاق خودم باشم با هیچکس حرف نزنم
بنظرتون چیکار کنم درست بشم؟
بحث کردین باهم؟
برو پیش مشاور شاید افسرده ای درست نشد فکری اساسی بکن بنده خدا گناه که نکرده
خب فكر ميكني علتش چيه ؟ از كي اين حس رو پيدا كردي؟ بحثي شد؟ رفتاري ديدي ازش؟
دوسش نداری شایدم افسردگی گرفتی اگ حوصله هیچیو نداری
جن گرفتت
جدی میگم طبیعی نیست که یهو اینطوری بشی
قرآن زیاد بخون
اگه واقعا نسبت بهش خیلی سرد/بی علاقه شدی بهش بگو چون اگه یک دفعه ای بهش اینو بگی خیلی ناراحت میشه و خودت هم حتما پیش مشاور برو مثل اینکه افسردگی گرفتی
