الان یادم اومد یهو
توی عقد نگرفتم توی عروسی پدر شوهرم بدون اینک ب من بگ رفته بود به سلیقه خودش اینه عقد خریده بود یک اینه تکی بدون پایه
من چقدددر تشکر کروم ازش و از همسرم با اینک زیاد دوسم نداشتم
حتی وقتی خواهر شوهرم ازم پرسید ک اینه تو بابا گرفته با ذوق گفتم اره اینقد قشنگه مریم باید ببینی دستش درد نکنه
خداروشکر عقلم رسید سر این اوقات تلخی نکنم😅دم مامتن بالامم گرم واقعا عممو دختر خالمو اینا هی میگفتن وا چرا مگ بیوه میبرر خونه پسرش. مادرم گفت ازتون خواهش میکنم ول کنید مهم خودشه ک چیزی نمیگه و دوست داره برا منم اصلاااا این مسئله مهم نیست یه اینه ارزش نداره دل پدرشوهرشو بشنکه و خلاصه نزاشت با بدگویی اونا من برم بقول اصفهانیا رو تخته😂