در خواب های من تصویری است مدام ، از علف های هرزی که رنج می کشند ..
یک روز دسته شان می کنی و میگذاری یک جای دنج ، مثل خیلی از لباس های آب رفته ولی دوست داشتنی..
- آدم ها را می گویم
- آدم ها را می گویم
ز نامردان علاج درد خود جستن، بدان ماند که خار از پا برون آرد کسی، با نیش عقربها
چنان ناسازگاری عام شد در روزگارِ ما که طفل از شیرِ مادر، استخوان اندر گلو دارد
چنان ناسازگاری عام شد در روزگارِ ما که طفل از شیرِ مادر، استخوان اندر گلو دارد
سلام فندق......دخترم می پرسه مامان مار کچاست من همیشه تو جوابش گفتم استین من.....باور می کنی این امضات منو یاد دخترم میندازه هر لحظه
یه بار کنار رودخونه مار دید پرسید این چیه گفتم همون ماره از استین من بیرون رفت
شاعری ، زخم زبان می خواهد ، نه مبانی ، نه بیان می خواهد...
دلا معاش چنان کن اگر بلغزد پای فرشته ات با دو دست دعا نگهداردت
دنیـــــا اگرچه جــــــــاده ولی پــای رفتنم
از لحظه ای که در سفــرم تیر می کشد ...
از لحظه ای که در سفــرم تیر می کشد ...
من به پایان ره نیندیشم...که همین دوست داشتن زیباست.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
