هیچ طلا ندارم قبلا ازاین النگوهای پهن مد شده بود بسختی اسمشون یادم اومد تک پوش و کلی هم باریک و ساز باهم و گردنبدهای سنگین 🤐خودمواینقد سنگین کرده بودم با کمی تفکر چشم و هم چشمی با خواهر شوهرا دلیل اصلیش بود ، دانشگاه هم می رفتم خاااککک برسرم😬 الان سرمو سمت طلا فروشی هم نمی چرخونم ، بازم با کمی تفکر پولشو که ندارم ولی اگه داشته باشم به عنوان آخرین کار هم نمی رم زرگری ،چند روزه پول لازم بودم گفتم تردمیلم رو بفروشم که سالهاست پا روش نذاشتم 😃که شوهرم برام پرداخت میخوام بگم دراین حد ندارم،تردمیل شده وسیله زورگیری من تا پول میخوام میگم میخوام بفروشمش 😃خداوند هم گذشته ی مرا ببخشاید و هم اکنونم را 🙏
روزمرگی بودخاطره بود هرچی بود هعی