من دیگه میگفتم سرپا نمیشم چون اخراش با سینه خیز راه میرفتم رگ سیاتیکم درگیر بود اصلا باقرصم خوب نمیشد اطرافیان هم میگفتن عمل بده و فلانه منم سنم کم بود خلاصه ازیه طرف درد طاقت فرسا ازیه طرف ترس ازجراحی که نکنه بعدش هم دردم تموم نشه
هردکتری رفتم گفت جراحی فقط راه درمانشه فیزیوتراپی و طب سنتی هم رفتم دردش کم میشد قطع نمیشد تا دوسال پیش رفتم جراحی کردم چون دیسک ساده بود پلاتین هم نذاشتن والان روزی هزار بار خداروشکر میکنم که باز تونستم راه برم.من اون موقع فقط دراز کش بودم حسرت خرید بازار گردی مهمونی نشستن بی درد همه به دلم مونده بود وترس ازخوب نشدن حالم وبدتر میکرد