2777
2789
عنوان

برای خونه تکونی از کجا شروع‌کنم

375 بازدید | 25 پست

امسال اصلا حوصله ندارم کلی شوینده خریدم ولی نه وقت میکنم ونه حال دارم .

شما از کی شروع می‌کنید وچند روز زمان می بره من هرساله یک ماه طول می‌کشه برای همین اصلا فکرشم خستم میکنه

اشپزخونه

ما آدم ها دو سبد با خودمون داریم : یکی جلومون آویزونه یکی هم پشتمون ؛ نکات مثبت و خوبی هامونو میندازیم تو سبد جلویی ، عیب هامونو تو سبد پشتی ؛ وقتی تو مسیر زندگی داریم راه میریم فقط دو چیز رو می بینیم خوبی های خودمون و عیب های نفر جلویی !

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

اول از کابینت آشپزخانه 

فرزندم،دلبندم، عزیزتر از جانم از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم... امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آغوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها و سالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم... شاید روزی آغوشم درد بگیرد، این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...! این روزها فهمیدم باید از تک تک لحظه هایم لذت ببرم


بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم🦄🌌..  یعنی میشه منم ی روزی تاپیک بارداری بزنم😔 بگم خدایا شکرت منم مامان شدم ،بگم ویار دارم حالم بده،بگم امروز تکون خوردناشو حس کردم،بگم شبا اذیتم خوابم نمیبره،بگم منتظر به دنیا اومدنشم...بگم شبا تا صبح گریه میکنه خواب ندارم...اگه امضام رو خوندی برای حاجتم ی صلوات میفرستی😉 

بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم🦄🌌..  یعنی میشه منم ی روزی تاپیک بارداری بزنم😔 بگم خدایا شکرت منم مامان شدم ،بگم ویار دارم حالم بده،بگم امروز تکون خوردناشو حس کردم،بگم شبا اذیتم خوابم نمیبره،بگم منتظر به دنیا اومدنشم...بگم شبا تا صبح گریه میکنه خواب ندارم...اگه امضام رو خوندی برای حاجتم ی صلوات میفرستی😉 

بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم🦄🌌..  یعنی میشه منم ی روزی تاپیک بارداری بزنم😔 بگم خدایا شکرت منم مامان شدم ،بگم ویار دارم حالم بده،بگم امروز تکون خوردناشو حس کردم،بگم شبا اذیتم خوابم نمیبره،بگم منتظر به دنیا اومدنشم...بگم شبا تا صبح گریه میکنه خواب ندارم...اگه امضام رو خوندی برای حاجتم ی صلوات میفرستی😉 

بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم🦄🌌..  یعنی میشه منم ی روزی تاپیک بارداری بزنم😔 بگم خدایا شکرت منم مامان شدم ،بگم ویار دارم حالم بده،بگم امروز تکون خوردناشو حس کردم،بگم شبا اذیتم خوابم نمیبره،بگم منتظر به دنیا اومدنشم...بگم شبا تا صبح گریه میکنه خواب ندارم...اگه امضام رو خوندی برای حاجتم ی صلوات میفرستی😉 
عزیزم اگه در طول سال خورد خورد هر کاری که داری وانجام بدی رو هم جمع نمیشه و یه ماه دیگه زمان نمیخواد ...


اتفاقا چون کارمندم ماهی یکبار تمیز میکنم  ولی سه تا پسر بچه دارم زود نیاز به تمیزی پیدا می‌کنه.


بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم🦄🌌..  یعنی میشه منم ی روزی تاپیک بارداری بزنم😔 بگم خدایا شکرت منم مامان شدم ،بگم ویار دارم حالم بده،بگم امروز تکون خوردناشو حس کردم،بگم شبا اذیتم خوابم نمیبره،بگم منتظر به دنیا اومدنشم...بگم شبا تا صبح گریه میکنه خواب ندارم...اگه امضام رو خوندی برای حاجتم ی صلوات میفرستی😉 

بد نگوییم به مهتاب اگر تب داریم🦄🌌..  یعنی میشه منم ی روزی تاپیک بارداری بزنم😔 بگم خدایا شکرت منم مامان شدم ،بگم ویار دارم حالم بده،بگم امروز تکون خوردناشو حس کردم،بگم شبا اذیتم خوابم نمیبره،بگم منتظر به دنیا اومدنشم...بگم شبا تا صبح گریه میکنه خواب ندارم...اگه امضام رو خوندی برای حاجتم ی صلوات میفرستی😉 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز