دانشگاه و کار یطرف
کارای خونه و هزینه کلاسای خلبانیم یطرف
غذا درست کردن و داستانای رژیم ورزشیم یطرف
کارمم یطرف
بد بختی ینفر هست از زمانی که دانشگاه تهران اومدم دیدمش الان میشه سه سال ازش خوشم میومد هر سالم زیبا تر سال قبلی میشه😂 اما بدبختی اینه میترسم بهش بگم یه پسره هم هست خیلی دورو برشه تو استرس اینم نکنه ببرش و منم بشینم نگاه کنم اینم به نوعی حس بدی برای شروع روزام داره😬😬😬😬