امام حسین من،
خودت میدونی تو زندگیم چه سختی هایی کشیدم
امام حسین من دیگه آخرشه ،دیگه این جوونت نمیتونه دیگه این جوونت نمیکشه،
امام حسین من توی این روزایی که همه ی همسن و سالای من به خوشی و خوش گذرونی و آینده و ازدواج و کار فک میکنن من اینطور زمین گیرم
امام حسین من،سختمه تو رو به جون علی اکبرت آقای من خواهش میکنم نجاتم بده من واقعا نمیتونم دیگه آقا....
اومدم دو بار پابوست آقای من
خودت میدونی چقدر چشمای این دخترت اشکی شد،چقدر سختی آقا هم خودم هم خانوادم
تو رو به جون علی اکبرت آقا دیگه نمیتونم حاجتمو بده من زمین گیرم هیچ کاری نمیتونم کنم احستس سر افکندگی دارم این همه پدر مادرم برام زحمت کشیدن
اقا خودت میدونی بیش از پنج سال شده
اقا اگه امسال حاجتمو ندادی تو رو جون علی اکبرت دعا کن بیشتر از شهریور زنده نمونم نمیخوام دیگه این دنیا رو اقا دنیایی که جوونیم با حسرت گذشته به درد من میخوره؟؟؟ چقد خجالت بکشم اقا جوون علی اکبرت حاجتمو بده من ضعیف تر از اونیم بگم جبران و اصلا چیزی غیر از جونم برای جبران ندارم که اونم اونقدری گناه داره که قابل برای فدا شدن برای شما نیست
