چند سال پیش خونه ی داییم بودیم
دختر داییم با خنده گفت نمیخوای شوهر کنی؟
من خیلی شوخم،عین احمقا گفتم من میخوام شوهر کنم،شوهر نمیخواد منو ب ...،خداییش منظورم این بود یعنی شوهر نمیخواد زن بگیره😬🤨
ولی دیگه از دهنم پریده بود جلو زن داییم اینا😅
هفته ی بعدش واسه پسرداییم اومدن خواستگاریم که البته من رد کردم ،ول کن هم نبودن
انگار سوتیمو خیلی دوس داشتن🤭🙄