سقط اولم اصلا ناراحتم نکرد. فقط یکم نگرانم کرد اما زایمان زودرس و از دست دادن بچه در 24 هفته مو نابود کرد. خاناده کمک خوبی بودن. همسرم با اینکه به اندازه من عزادار بود سعی می کرد حمایتم کنه. اما من بهانه گیر شده بودم. زندگی دیگه برام معنی نداشت. خوشبختانه با کمک دکتر روانشناس و حمایت همسرم و خانواده هامون دوباره سر پا شدم و الان سومین بارداریم رو میگذرونم. اما این بار با ترس هر روزه از مرگ جنین.