دست در دست تو دادیم و جهان شکل گرفت،حرکت کرد زمین بعد زمان شکل گرفت ،مژه ات تیر کجی بود برای پرتاب،چون که ابروی تو خم گشت کمان شکل گرفت ،همه انگار که ناخواسته لبخند زدند ،نامت آن لحظه که در بین دهان شکل گرفت،حفره ای بود پر از خون وسط سینه من ،مهرت افتاد به قلبم ضربان شکل گرفت ،تا که سلمان وسط ظهر پس از نام نبی ،اشهد ان علی گفت اذان شکل گرفت😍😍برای حاجت روا شدنم یه صلوات میفرستی
ماکارونی هستم:)نام کاربری فان هست و من اون کاربری که برامون خاطره سازی کرده نیستم (کاربرهای دو سه سال پیش متوجه هستن منظورم کدوم تاپیکه). چون کاربری قبلیم به ناحق ترکید نمیخواستم برگردم بعد یهو یاد این تاپیک افتادم و فقط به عشق خودش برگشتم و نامم برگرفته از اونه. کاربری اون خانوم ترکید ولی ازش عذرمیخوام اگه راضی نیست برای اسمم و چون نمیشه تغییر داد نام کاربری و امیدوارم ببخشه 😬
اینم مثل اینستا وواته و تله ریکشنه فکرکنم باید رو پیام طرف مقابلت نگهداری
نگهداشتم نمیشه
دست در دست تو دادیم و جهان شکل گرفت،حرکت کرد زمین بعد زمان شکل گرفت ،مژه ات تیر کجی بود برای پرتاب،چون که ابروی تو خم گشت کمان شکل گرفت ،همه انگار که ناخواسته لبخند زدند ،نامت آن لحظه که در بین دهان شکل گرفت،حفره ای بود پر از خون وسط سینه من ،مهرت افتاد به قلبم ضربان شکل گرفت ،تا که سلمان وسط ظهر پس از نام نبی ،اشهد ان علی گفت اذان شکل گرفت😍😍برای حاجت روا شدنم یه صلوات میفرستی
چه عجیب حرف میزنید باهم همش احتیاج ب زیر نویس داره
گفتم پارتی داری برا خدمت گفت اره یکیو پیدا کن حیرونم نکن گفتم همه خوابن گفت بیدار کن گفتم بیدار نمیشن برا همین مخصوص بهم پیام دادی گف بنظرت چ دلیل دیگه ای داره گفتم اینم دلیل نمیشه
دست در دست تو دادیم و جهان شکل گرفت،حرکت کرد زمین بعد زمان شکل گرفت ،مژه ات تیر کجی بود برای پرتاب،چون که ابروی تو خم گشت کمان شکل گرفت ،همه انگار که ناخواسته لبخند زدند ،نامت آن لحظه که در بین دهان شکل گرفت،حفره ای بود پر از خون وسط سینه من ،مهرت افتاد به قلبم ضربان شکل گرفت ،تا که سلمان وسط ظهر پس از نام نبی ،اشهد ان علی گفت اذان شکل گرفت😍😍برای حاجت روا شدنم یه صلوات میفرستی
دست در دست تو دادیم و جهان شکل گرفت،حرکت کرد زمین بعد زمان شکل گرفت ،مژه ات تیر کجی بود برای پرتاب،چون که ابروی تو خم گشت کمان شکل گرفت ،همه انگار که ناخواسته لبخند زدند ،نامت آن لحظه که در بین دهان شکل گرفت،حفره ای بود پر از خون وسط سینه من ،مهرت افتاد به قلبم ضربان شکل گرفت ،تا که سلمان وسط ظهر پس از نام نبی ،اشهد ان علی گفت اذان شکل گرفت😍😍برای حاجت روا شدنم یه صلوات میفرستی