سلام بچه ها من از اولدنسبت به شوهرم حس دوست داشتن نداشتم و بیشتر براش احترام قائل بودم از نظر فکری و فرهنگی و اعتقادی و خانوادگی خیلی باهم فرق داریم و اون اصلا من رو نمیفهمه منم کلا هیچ تلاشی برای فهمیدنش نکردم...
الان ۸ ماهه که خیلی وقتا به جدایی فکر میکنم...
این حس لعنتی بعضی از اخلاقاش همه چیز دست به دست دادن که هرروز بدتر از دیروز باشه و من همه دوست داشتنی هام ب جای شوهرم با دوستام تجربه کنم و خاطره خاصی باهم نسازیم و الان به این نقطه برسم.
پیشنهادی دارید؟ با این مسئله چجوری تا کنم؟