نمیتونم بدبینی ادماروتحمل کنم میزارمشون کنار بدون دعوا بدون بحث سرد میشم یخچالی
دلم تنگ بشه هم پرپر بزنمم براشون میبینمشون سردم حرفم نمیاد باهاشون که هی بخان قضاوت کنن بخان داستان درست کنن وقتی هیچ نیت سوئی ندارم
بعضیا اینقدر راحت میگذرن باز دعوامیکنن آشتی میکنن خوشبحالشون.