رفته بودن مهمونی ، منم رفتم سراغ کشو روسری هاش
چون میخوام برم مسافرت از ی روسریش خوشم اومده بود گفتم بردارم بعدا سرم کنم 🥺
خلاصه ، برداشتم گذاشتم تو اتاقم رو صندلیم
از مهمونی برگشت من چون همیشه در اتاقم قفل در زد گف شیرینی آوردم برات
خلاصه منم سریع روسری شو انداختم تو کیفم گذاشتم رو صندلی 😂😂دوس نداشتم بفهمه ک رفتم سر وسیله هاش
اومد بعد پنج دقیقه رفت و همینجوری داخل کیفمو بی دلیل نگاه کرد
خیلی برام عجیب بود 😂😂😂باید تو همه چی و ببینه
چرا مامانا اینجورین