زن عمومم هست خودش برا جهیزیش هیچ نیاورد چهارتا کاسه ی جدا مثلا سرویس نبودن یا بگم اندازه نا هار خوری اینا خودشم میگه پدرم رفت برام خرید کردمن حق انتخاب نداشتم چیز خوبیم نخریداا سه تا فرش قدیمی دست دوم رنگ ورو رفته چنتا پتو ملحفه وخرت وپرت تنهاچیزی که آورد یه جارو برقی ارزون قیمت که اونم معلوم نیست دسته دوم نباشه .درحالیه که مادرش (الان مادر شوهرمه) برا خودش از پول دامادبا کمال پررویی آمد گران قیمت ترررین انگشتر طلا فروش رو خرید اندازه سرش بود سنگین وگرون قیمت وجهزیش یک چهارم اون انگشتر نبود در حالی که داییم خونه نوساز داشت.
به قرآن انقددد طلا برازنداییم خریدن هرکی دید تعجب کرد بعدشم برا شام وناهار دست خالی خیلی میرن خونه زنداییم .زنداییم چند روز نشست زیر پای داییم که زمینو بفروشه ووسایل بخره جهیزیه ای که نیاورد رو همه خانواده مادر بزرگم داییام ومخالف بودن گفتن ضرر میکنی همینم شد همه چیز کشید بالا وپول بی ارزش شد از اون طرفم خانواده زنعموم وزن عموم نشستن زیر پای عموم وپول رو از ش قرض گرفتن وقتی پسش دادن که اوج گرونی بو د حالا من
صبر کنین مینویسم