تو یه خونه ایم ولی تو طبقه جدا
امروز داشتیم با شوهرم میرفتم دندون پزشک..که شوهرم نوبت ترمیم داشت....
مادرشوهرم به من برگشت گفت تو برای چی میری؟؟؟ اون دندونش رو میبره تو میری چیکار؟؟؟
منم گفتم خب کار داریم که میریم😫من چیکار کنم دوستان؟؟؟
تو صورتش نگاه کن جوابشو نده و از خونه بزن بیرون برو دنبال کارت 😅
چی بگم
چقد فضولن
خب چکار دارن
شاید روز تعطیل بخوان برن یه دور بزنن
من بودم با خنده میگفتم میرم گردش، خوشگذرونی، دور دور😂 اهمیت نده قدیمیا عادت دارن جزعیاتو بپرسن
اینا واسه من خاطرست
به چپت باید بگیری فقط. راه دیگه ای نداره
بابا حوصلش سرمیره یه چیزی میگه
اینجور وقتا بخند و باهاش شوخی کن
بگو ببخشید واسه بیرون رفتنم هم باید اجازه بگیرم شوهرمه خب
چرا جدا زندگی نمیکنید عزیزم
از اون خونه برید
جوابش رو هم اینطور مواقع استدلالی نگید
یعنی پاسخ سوالاتش رو با توضیح اینکه چرا میرم ندین
بهش پاسخ ابتکاری بدین
مثلا بگین یکم فکر کنید شاید بفهمید و یه پوزخند هم بزنین
واقعا باور نمی‌کردم مادر شوهر دخالت کن هنوزم باشه
اما میبینم که هنوزم به قوت پنجاه سال گذشته وجود دارن
😐😶😕🤦
چرا ناراحت میشی میگفتی دلم نمیاد تنها بره😒 یا میگفتی میخام کل دندونام لمینت کنم میخام برم مشورت کنم با دکتره😂 من یه بار با مادرشوهرم رفتم دندونپزشکی هی میگفت بکش، رفتم ترمیم کرد اومدم گفت کشیدی؟ گفتم چرا باید دندون سالمم بکشم😐
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
26 ثانیه پیش
26 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
