یه خواب عجیب و شیرین دیدم توی خوابم در حال به دنیا اوردن یه بچه بودم وقتی بدنیا اومد بهم گفتن پسره و گذاشتن کنارم و بچه در حال گریه بود به پهلو خوابوندمش تا گریه نکنه با خنده گفتم تا سه سال بیچاره شدم و بعد لیاس پوشوندم بغلش کردم بهم نگاه کرد خندید منم بردم به یکی از فامیلامون که باهاش صمیمیم نشون دادم و یهو از خواب بیدار شدم ولی انقدر بدنش نرم بود و دوسششششش داشتم 😭😭