دارم دیونه میشم چند روزه همش جدا شدیم، همش خاطرات دیونم میکنن، با خودش بودم یجور داشتم دیونه میشدم الانم یجور دیگه، بگید چیکار کردید فراموش کردید چند وقته از جداییتون میگذره؟
عذر میخوام میپرسم
شوهرتون چه مشگلی داشت ؟
میشه بپرسم چرا جدا شدین چون مشخصه هنوز دوستش داری🥲
به بدیاش فکرکن
نمیخامم هیچ جوره باهاش برگردم ولی حالم خیلی بده به خود کشیم فکر کردم
والا به جایی رسیده که از دیدنش حالت تهوع دارم فراموشش که چیزی نیس فقط کاش بتونم طلاق بگیرم کاش خدا شرایطو جوری بسازع بتونم
من هرروزسجده شکرمیکردم ک ازی بیشرف خلاص شدم
توهم فراموش کن خوب بودک زندگیت ب اینجانمیرسید
الآنم ازسرتنهاییه ک دلتنگش میشی
به این فکر کن که بهتر اون تو راهه و همه خاطراتتو قراره بشوره ببره و به این حالت اون روز میخندی که چرا حال خوبمو فدای یه چیز بی ارزش کردم
پس بیخیالش شو عزیزم چون حتما بشدت اذیت میشدی از رفتارش که جدا شدی واسه پاک شدن خاطرتشم مقاوت نکن طبیعیه چون بالاخره یه مدت باهاش زندگی کردی و وابسته بودی یه جورایی میگذره این روزا به این فکر کن که وقتی باهاش بودی اصلا نمیتونستی زندگی کن وحقت اون زندگی نبوده که اون واست ساخته باید زمان بگذره تا بتونی فراموشش کنی و به مرور یه ادم جدید جایگزینش بشه واست بهترینا رو میخوام
مرسی عزیز دلم ممنون اروم ترم کردی واقعا،. بدیش اینه اون فکر میکنه خیلی زندگی خوب و کاملی برام ساخته بوده و دیروز بهم پیام داد گفت برات چیزی کم نذاشتم در صورتی که این مدلی نبوده اینجوری میگه انگار باور میکنم یه لحظه که شاید زندگیم خوب بوده در صورتی که زندانی بودم
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
22 ثانیه پیش
25 ثانیه پیش
26 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
