حالا میخوام که دوباره به «اوتیسم» نگاه کنیم اینبار از منظر قرآنی:
«اوتیسم» یک بلای و امتحان بزرگی هست از طرف خداوند. اما نه به این معنا که خداوند (نعوذ بالله) بیخود و بی جهت، زده توی کمر بعضی از ما، بچه هاشون «اوتیسم» شدن، و اونا هم باید نگاه کنند و دم نزنند و تحمل کنند... تا خداوند به آنها نمره ی قبولی در این امتحان الهی را بدهند و بخاطر زجری که والدین این بچه ها در این دنیا کشیده اند، در آخرت، برایشان جایگاه های خوب و عالی در نظر بگیرد!
من میخوام که این نگاه رو کنار بگذاریم، و از منظر قرآن به «اوتیسم» نگاه کنیم:
یکی بود، یکی نبود.
چند میلیون صهیونیست توی دنیا بودن که بعد از بارها شکست در برابر جبهه ی خداپرست ها، یه راه تازه پیدا کردند برای حکومت بر هفت میلیارد مردم زمین.
اونا تکنولوژی رو از دانشمندان، دزدیدند، و با ابزار جدید، شروع کردند به ماشینی کردن همه چیز، و با همین ماشین ها هم مردم رو به بردگی کشیدند. محیط زیست را به فنا دادند، جنگلها را نابود کردند، خانواده ها را از بین بردند، برای تسلط بر سرزمینها و غارت آنها، در بین مردم جنگ راه انداختند، بومی های هر سرزمینی را نسل کشی کردند، اعتیاد و فحشا را در بین مردم گسترش دادند تا مردم ضعیف شوند و نتوانند در برابرشان بایستند. انپاع بیماری ها را ایجاد کردند تا دارو ها و خدمات درمانی به مردم بفروشند و پول مردم را بقاپند... اونها در مهد کودک ها و مدارس و دانشگاهها هدف نهایی را برای هر انسان، پیچ و مهره شدن در نظر گرفتند برای کارخانه مدرنیته. اونها حتی زنها و مادرها رو به کار بیرون و خدمت به ماشینها تشویق کردند.
گفتند نگران بزرگ کردن بچه ها نباشید، آنها را مثل جوجه ماشینی میتوان توسط ماشین ها بزرگ کرد، درست است که مادران، شاغلند یا مدام در بازارها به دنبال آخرین مد لباس و مبلمان، اما بچه ها می توانند بجای توجه و محبت خانواده و فامیل و پرسه زدن آزادانه در طبیعت، برای سرگرمیشان از تلوزیون و انواع اسباب بازی های دیجیتالی و لپتاپ و گوشی هوشمند استفاده کنند...
اما مگر می شود بچه انسان را مانند جوجه، با ماشین و روبوت ها بزرگ کرد؟
«اوتیسم» کم کم هویدا شد. بچه هایی که قادر به انجام هیچ کاری نبودند بجز لم دادن در مقابل تلوزیون و زل زدن به صفحه آن!
مردم داشتند به خود می آمدند. اما حرکتی جدی در مقابله با این ظلم ها نمی کردند، بیشتر مردم، اعتقادات مذهبی آباء و اجدادی را رها کرده، مسحور زرق و برق دنیای مدرن شده بودند و بی اختیار با هر جریانی همراه می شدند و افتخار هم میکردند که مدرن و طرفدار علم هستند.
عده ای هم که هنوز بر اعتقادشان مانده بودند، عملا تسلیم بودند و غیر از دعا، کاری برای تغییر این روال ظالمانه انجام نمی دادند.
تا اینکه خداوند اراده کرد، سرنوشت این مردم را تغییر بدهد، اما بدست خودشان.
پس به ظالم ها اجازه داد توحش را به آخرین حد برسانند...
آنها به اسم دفاع از حقوق انسانی مادران کودکان اوتیستیک، غدغن کردند که دیگر کسی حرف از تربیت و پرورش ماشینی و منشأ روحی روانی بیاورد برای «اوتیسم»
دستور دادند به دانشگاهها که تحقیقاتی انجام دهند که نتیجه اش این باشد: «منشاء اوتیسم، جسمی و احتمالا ژنتیکی هست و هیچ ربطی به تربیت ماشینی ندارد و این اختلال غیر قابل درمان است. اما با بکار گیری انواع درمانگری ها (کار، گفتار، و رفتار درمانی) و استعمال همزمان انواع قرص های هورمونی و شیمیایی، میتوان این کودکان فاقد درک و شعور را تا حدودی رام کرد که بتوانند کارهای شخصی شان را مستقلا انجام دهند و سربار خانواده ها نباشند».
این شد که هزاران هزار موسسه اوتیسم در دنیا ایجاد شد. و بزودی تبدیل شدند به شکنجه گاههایی که کودکان نوپا را از گرمای آغوش مادر و خانواده بزور جدا کرده، با انواع خشونتهای رفتاری و کلامی، وادارشان میکردند که کلماتی را طوطیوار بگویند، یا کارهایی را روبوت وار انجام دهند. و وقتی مادر های پریشان، در برابر التماسها و جیغ و فریادهای کودک سه چهار ساله شان بی تاب میشدند، و میخواستند مانع اعمال این شکنجه ها شوند، پاسخ میگرفتند که کودک تو هیچ فهمی ندارد، او درد را نمیفهمد، خرفهای تحقیرآمیز ما را نمیفهمد، برو کنار و بگذار بچه ات را رام کنیم... و وقتی کودک در برابر اینهمه ظلم بی تاب میشد و جیغ و ناله سر میداد با انواع آمپول و قرص و شربت شیمیایی مغزش را سر میکردند تا خمار شود و نتواند مقاومت کند!
اینطور شد که شکنجه کردن کودکان دو، سه، چهار...هفت...ده...پانزده ساله شد مقر درآمد هنگف برای بعضی ها.
این همان «بلاء من ربکم عظیم» نیست آیا؟
3⃣