خدا پدرت رو رحمت کنه و مادرت رو نگه داره که چنین دختر خوبی تحویل دادن
به مقدار اشک و ضجه نیست مهم اینه که ادم کاری نکنه که بگن لعنت به روح پدرش
قران خوندنت خوبه ولی در برابر هر یک صلوات حداقل ده تا اذکار خدا رو بگو
مادرت شرایط خوبی نداره همه رقمه مراقبش باش
سعی نکن کاراش رو انجام بدی به قصد قربته الی الله
هر چی کاراش رو بکنی حالش بدتر میشه
بهانه خستگی و وقت و اوراق بچه ها رو بکن و هیچ کاری براش انجام نده
عید اگه تونستی ببرش مشهد یا شمال یا هر جا که میخواد
کلا مثلا اگه تهرانین و دوست داره هفته ای یه روز برین شاه عبد العظیم
الان قطعا از من ناراحت میشی و بقیه هم شروع میکنن به بد و بیراه گفتن
مامانت حتما زیر ۵۰ سالشه و پیر نیست و نباید دنبال بابات بره زیر خاک
مادر من هم خیلی جوون بود بابام فوت کرد
روزی گفت خواستگار دارم نظرت چیه و نگران بود که قبول نکنم
ولی من حد و حدود و جایگاه خودم رو میدونستم و گفتم مادر منی و من چی میتونم بگم هر طور خودت صلاح میدونی و شوهر کرد و سالها بعد هم فوت کرد
بذار یه زمانی بگذره و کم کم بگو یه همکارام باباش فوت کرده و برا مامانش خواستگار اومده و هر دفعه ای بگو که مثلا مادرش قبول کرده
و کم کم در قالب شوخی بگو شوهر نمیخوای
و اگه موردی بود تمام قد حمایتش کن تا زندگیش رو ادامه بده