میخاستم با دوس پسرم برم بیرون بعد با دوستم دعوام شد در حد جیغ و داد بعداز پس دوستم برنیومدم حرصم گرفت زنگ زدم به دوس پسرم گفتم من با ینفر دیه قرار دارم و بهت خیانت کردم دیگه ب من زنگ نزن اونم از پشت گوشی داشت میترکید وقتی فحشم میداد و خودشو به درو دیوار میکوبید😂😂😂😒حرصمو سر اون بیچاره خالی کردم☹😂
🤣🤣🤣🤣ن نگفتم اولش اونم زنگ زده بود دوستش که عاره مهیا اینجوری میگه چیکار کنم چرا ب من خیانت کرده الان میرم میکشمشو اینا بعد اون دوستش دوس پسر این دوستم بود ک باهاش دعوا کردم اومد در خونه که چرا اینجوری کردیو منم دس گذاشتم گریه اونم هعی دلداریم میداد ک چیزی نیس ب امیر میگم شوخی کردی و اینا😑😂درست شد قضیه