دیگه خسته شدم از کارهاش .همه از دستش عاصین
مشکلاتی که بابام گذاشت افسردگی و عدم اعتماد بنفس .....شبانه روز قرص میخورم .بهش هم میگم بیا پیش روانپزشک میگه خودت روانی هستی نه من
دیروز هم رفته بودیم خونه فامیل همش میگفت این دختر بدرد نمیخوره و همش مورد تمسخر قرار میده ،عمه و عموهامم فقط میخندن بهم
حداقل میتونم بابام تحمل کنم ولی فامیلاشون نه
حداقل بمیره دیگه فامیلاشو نبینم