تازه عروسی کردیم
همسرم مغازه دار و پخش کننده اس
خودم دیدم چقدر درگیری داره و سرش شلوغه شبا تا دیر وقت حساب کتاب میکنه
حالا تصمیم گرفته حسابدار بگیره ک همه چی رو روبه راه کنه منم بلد نیستم ک منو ببره
بعدش هم میگه مغازه کوچیکه مرد رفت و آمد داره تو رو نمیشه ببرم
میگه تا عید بیاد کار ها رو روی روال بندازه بعدش دیگه خودم یاد گرفتم نمیگم بیاد
نمیدونم چیکار کنم به شوهرم اعتماد دارما ولی از این زمونه و آدم هاش میترسم
به خواهرم گفتم جریان رو میگف نزار بگیره نظر شما چیه لطفا راهنماییم