همسایه جدید برامون اومده من چندماهی خونه نبودم شوهرم میمود از خونه سر میزد باز برمیگشت پیش من خونه مادرشوهرم چون استراحت مطلق بودم میگف در خونشون همیشه بازه چندهفته پیش باشوهرم داشتیم میومدیم دم در با شوهرم احوال پرسی کرد ب شوهرم گفتم این کیه گفت همسایه جدید بعد از اونجایی ک این همسایه جدید چندسالی هست تو همین محل سکونت دارن با خانواده شوهرم اشنا هستن ولی من اصلا حس خوبی نسبت ب زنه ندارم ب وشوهرم گفتم دیگه باهاش سلام علیک نکن