سلام، من قبلا تاپیک گذاشتم، آدم شکاکیه، همش تو خونه حبسم مثل زندانی، بیرون نمیبرتم، فاصله سنیمون زیاده اصلا درکم نمیکنه، همیشه میگه تو بچه ای پخته نمیشی، 18 سال فاصله سنی داریم، بهش گفتم جدا شیم 2 روزه نیومده خونه، خبریم ازش نیست ولی میدونم دوباره میاد، من خیلی سادم زود دلم براش میسوزه، همش بجا اینکه بدیاشو ببینم زیادم ازش خاطره خوب ندارم همون دو سه تا خاطره خوب هی مرور میکنم، بیاید بهم بگید که پشیمون نشم و طلاقمو سریع بگیرم، چیکار کنم دلم براش نسوزه، چند شبه فقط با قرص اعصاب میخابم انگار دیگه خودم برا خودم مهم نیستم 😔😔😔😔😔😔دعوام کنید ناراحت نمیشم
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
به جای این شوهر باید تورو دعوا کنیم .۱۸ سال فاصله سنی یه جورایی جفت و جور هم نیستین .اگه میتونی جدا زندگی کنی و دختر خود ساخته ایی هستی بهتره دورشو خط بزنی .
مونده انقدر حالت و بد کنه که نگرانش نشی...بچه داری؟
نه خدا نکنه، دوست دارم جدا شم بریم یه شهر دیگه که همو نبینیم چون خونه مامانم جفت خونمونه اگه طلاق بگیرم هر روز تو چشم همیم، خون آدمم اصلا همایتم نمیکنن میگن ما جامونو به هیچ عنوان عوض نمیکنیم
میفهممت.صبور باش.ببین شاید اخلاقش عوض سه.شمام رو خودت کار کن
من خیلی تلاش کردم خیلی، عوض نمیشه، اینقدر خودمو لوس میکنم اینقدر نازشو میکشم همیشه خشکو جدیه شاید سالی یبار بخواد یه دست رو سرم بکشه یا بهم توجه کنه با اینکه خیلی سرم ازش