من اولین چیزارو باهاش تجربه کردم
من عاشقش شده بودم ولی نگفتم بهش
اونم همین حسو داشته
تا اینکه اون اعتراف کرد
اون لحظه که بهم گفت بهترین حال دنیارو داشتم
اولین بار که دستمو گرفت
خیلی دوستم داشت
میگفت کل روز از وقتی بیدار میشم به تو فکر میکنم
یه روز تحمل بی خبری از منو نداشت
چرا اخه من جز محبت چیکار کرده بودم
۸ روزه که نیست و من دارم ذره ذره اب میشم