فروردین مراسم میگیرن جشن عقد قبلا خصوصی گرفتن اما تالار هم شام دادن مراسم داشتن پونصد تا مهمان اما من شرایطی نبودم برم یک ماه و نیم از بارداریم مونده بود استراحت مطلق بودم ناراحتم یک ماه صبر نکردن منو هم آدم حساب نکردن حتی زنگ نزدن شوهرم بره الانم دلخورم نمیخوام برم اما میخوام بهانه ایی بیارم دلخوری پیش نیاد حوصله حرف حدیث ندارم فروردین هم چک زیاد داریم پولی آنچنان نمیمونه نمی دونم چیکار کنم شهر هامونم از هم دوره هفت ساعتم راهه روزه هم میگیرم اصلا یه طوری مستاصل شدم به شوهرمم نمی تونم فشار بیارم دل خوشیم از خانوادم ندارم بچم دنیا اومد کادو ندادن تولدش شد اومدن دعوا درست کردن تولد بهم خورد رفتن چهارده میلیون فقط خرج رو دستم موند اگه الان بخوام مراسم برم کمه کمش پنجاه میلیون میخواییم چون باید حداقل یه ربع سکه بدیم خودمون فروردین کلی چک داریم چی بگم نریم
بگو خدایی نکرده مریض شدیم نمیتونیم بیایم مصلحتی دیگه
ربع سکه ؟!ما سکه گرون شد کلا هدایا شد پول نقد،چه خبره ؟
هی مادرم میگه برات وقت آرایشگاه بگیرم چنبار گفتم وضعیت ما معلوم نیست اما ناراحت شد گفت آبروی ما میره تو نیایی منم گفتم عقد نبودم نرفت اینم نمیره دیگه چیکار کنم
روزه
بگو مریضیم
نرو فقط بعدا تاپیک نزنی وای نرفتم مراسم چه کار کنند
بگو میریم سفر یا دورازجون بگو مریضیم
بگو دوراز جون ماشینمون خرابه نمیتونم با بچه کوچیک این راهه دورو با ماشینای راه بیام
شوهرمم مرخصی نداره اصلا
و ابراز تاسف کن
بگو قراره با فامیلای همسرم بریم مسافرت یا بگو از محل کار همسرت یدفعه بهتون بلیط دادن برین مسافرت
همون چک رو بگو
بابا شرایط سخته دیگه
روزه هم میگیری میخای کجا بری آخه
انشاالله خوشبخت بشن بیخیال بابا
ینی برای عقد حتی دعوتت نکردن؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
13 ثانیه پیش
14 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
