2777
2789
عنوان

دردو دل بیاین لطفا💔

278 بازدید | 23 پست

نمیدونم چرا بعداینکع  باردارشدم اینطوری شد

نمیدونم افسردگی گرفتم چه مرگمه سه ماه حامله بودم مهاجرت کردیم شهرستان خونم آماده نبود شش ماه از بارداریم خونه مامانم بودم.شوهرماصلا حالمو نمیپرسید فقط بادوستاش بود  طوری که همش تو فکر این بودم که زایمان کردم طلاق بگیرم بچه رو بدم بهش. نمیدونم چرا خجالت میکشیدم از پدر مادرم که حامله ام .هیچ حسی به بچم نداشتم . سر زایمانم خیلی درد کشیدم ولی آخرش رفتم اتاق عمل تا بچم به دنیا اومد. اصلا اونجا هم علاقه ای به بچم نداشتم . من قبلا خیلی بچه هارو دوس داشتم ولی بچه خودمو عامل دردام میدونستم حتی شیر ندادم بهش😭 بی توجهی شوهرم از یک طرف حرفاو تیکه های مادر پدر ش داغونم کرد

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

هنوزم هورمونام قاطی آن با قرص پری میشم

همین اگاهی کمک میکنه از این حالت بیرون بیای. چاره چیه، یا باید فراموش کنی و گذشت و زندگی کنی یا هر روز مرور کنی گذشته ها رو و نفرت روی نفرت بزاری. فقط خودتو اذیت میکنی.

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز