نمیدونم چرا بعداینکع باردارشدم اینطوری شد
نمیدونم افسردگی گرفتم چه مرگمه سه ماه حامله بودم مهاجرت کردیم شهرستان خونم آماده نبود شش ماه از بارداریم خونه مامانم بودم.شوهرماصلا حالمو نمیپرسید فقط بادوستاش بود طوری که همش تو فکر این بودم که زایمان کردم طلاق بگیرم بچه رو بدم بهش. نمیدونم چرا خجالت میکشیدم از پدر مادرم که حامله ام .هیچ حسی به بچم نداشتم . سر زایمانم خیلی درد کشیدم ولی آخرش رفتم اتاق عمل تا بچم به دنیا اومد. اصلا اونجا هم علاقه ای به بچم نداشتم . من قبلا خیلی بچه هارو دوس داشتم ولی بچه خودمو عامل دردام میدونستم حتی شیر ندادم بهش😭 بی توجهی شوهرم از یک طرف حرفاو تیکه های مادر پدر ش داغونم کرد