سرکاره طوریه ک مثن ۱۵روز انوره بعد میگم غذا چطو بود میگ نخوردم میگم خب چیزی با خدت میبردی
میگه از چیزایی ک زنایی بچه ها بهشون دادن میخوریم😑😐تیکه میندازه مثن
انتظار داره من برم بخرم بهش بدم شیطونه میگه بهش بگم منم از پولای شوهرای بچه ها خرج میکنم 😐
خدا میدونه من چقدر سرم شلوغه بخدا برای حمام رفتنمم برنامه ریزی دارم