2777
2789
عزیزم پناهت خدا باشه اونجارو هم مثه شهر خودت بدون بلاخره ی دوست خوب پیدا میکنی و از غریبی در میای نا ...

😔😔آخه آدم دلش میگیره 

تولد همسرش باشه 

بعد اون اینکار کنه 

منم با این حال خراب تو هوا سرد دنبال تدارکات باشم اون یا میخاد تنها باشع یا دوستاش شبم در حد نیم ساعت بیرون باشیم


ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

نه رفیق باز نیست اصلا ماهی به بار میرع با دوستاش بیرون  اره حواسش هست اهمیت میده  ولی ...

خوب پس فک و خیال نکن موضوع رو هم بزرگ نکن هرچند حق باشماست  ولی خوب آقایون زاویه دیدشون نسبت به مسائل با ما خانومها فرق داره شاید واقعا قصدی ندارن و رفتارشون طبیعی هست از نظر خودشون 



تولد رو جمعه براش بگیر

  خدایا هزاااااران بار شکرت خودت محافظمون باش اللهم صل علی محمد و آل محمد
کجا بود مگ

گفتم ک پیش دوست و رفیق

 اونقدر ادای آدمهای قوی را در آوردم که خودمم باورم شد قوی ام 😏 هرکی دلش گرفته بود من بودم....هرکی غصه داشت من بودم.....هرکس از عالم و آدم بریده بود من بودم......ولی وقتی نوبت ب خودم رسید.....بازم فقط من بودم و من.....🙂🙂🙂 داشتم با عروسک هام بازی میکردم نفهمیدم کی بزرگ شدم و شونه هام اینقدر قوی شد که این همه غم را به دوش کشیدم و آخ نگفتم🤫  هروقت گفتم خسته ام هیچکس باور نکرد خستگی مو این شد ک خسته شدم از زندگی💔 دلم میخواد یک شب بخوابم و دیگه صبح نشه چون واقعا خستم🖤   من اونقدر زیادی مهربونم که بهم میگن احمق پس برای من از سیاست داشتن نگو آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد💔یکی از تناقض هایی که توی زندگیم تجربش کردم این بوده که؛دلم واسه یه نفر خیلی تنگ شده بودش ولی دیگه نمیخواستم توی زندگیم باشه.....عجیب بود نبود.....؟؟؟ نامهربانی آتشم زد....آتشم زد💔💔 من کاربر جدید نیستم از زمان اقدس اینجا بودم....دیگه نی نی سایت جذابیت اون موقع ها را نداره  (قول میدم یک روز بشم ناجی همه زنهایی که به اجبار ظاهری همچو کوه داشتند و از درون نابود....) یک روزی که خواستم از سایت برای همیشه برم داستان زندگیمو حتما تعریف میکنم امیدوارم اون روز آخرش باشه ی پایان شیرین نه مثل این ۳۰ سال تلخ💔
😔😔آخه آدم دلش میگیره  تولد همسرش باشه  بعد اون اینکار کنه  منم با این حال خراب ت ...

خوب خودتو به یه چیزی مشغول کن برو باشگاه برو ارایشگاه یه چیزی یاد بگیر خودت برای خودت وقت بزار تازه کلی دوست پیدا میکنی

کوردم🌱

خوب خودتو به یه چیزی مشغول کن برو باشگاه برو ارایشگاه یه چیزی یاد بگیر خودت برای خودت وقت بزار تازه ...

سر کار میرم ولی اینکه کسی نداشته باشی مشورت کنید درد دل کنی غمباد میگیری 

الان موندم چیکار کنم تولدش

همیسه همینجوری ؟

بله

 اونقدر ادای آدمهای قوی را در آوردم که خودمم باورم شد قوی ام 😏 هرکی دلش گرفته بود من بودم....هرکی غصه داشت من بودم.....هرکس از عالم و آدم بریده بود من بودم......ولی وقتی نوبت ب خودم رسید.....بازم فقط من بودم و من.....🙂🙂🙂 داشتم با عروسک هام بازی میکردم نفهمیدم کی بزرگ شدم و شونه هام اینقدر قوی شد که این همه غم را به دوش کشیدم و آخ نگفتم🤫  هروقت گفتم خسته ام هیچکس باور نکرد خستگی مو این شد ک خسته شدم از زندگی💔 دلم میخواد یک شب بخوابم و دیگه صبح نشه چون واقعا خستم🖤   من اونقدر زیادی مهربونم که بهم میگن احمق پس برای من از سیاست داشتن نگو آرزوی مرگ کردم مرگ هم یادم نکرد💔یکی از تناقض هایی که توی زندگیم تجربش کردم این بوده که؛دلم واسه یه نفر خیلی تنگ شده بودش ولی دیگه نمیخواستم توی زندگیم باشه.....عجیب بود نبود.....؟؟؟ نامهربانی آتشم زد....آتشم زد💔💔 من کاربر جدید نیستم از زمان اقدس اینجا بودم....دیگه نی نی سایت جذابیت اون موقع ها را نداره  (قول میدم یک روز بشم ناجی همه زنهایی که به اجبار ظاهری همچو کوه داشتند و از درون نابود....) یک روزی که خواستم از سایت برای همیشه برم داستان زندگیمو حتما تعریف میکنم امیدوارم اون روز آخرش باشه ی پایان شیرین نه مثل این ۳۰ سال تلخ💔
سر کار میرم ولی اینکه کسی نداشته باشی مشورت کنید درد دل کنی غمباد میگیری  الان موندم چیکار کنم ...

به نظرم کادوشوبزارتووسایلش جوری که ببینه یه نوشته ام بزارکه میخواست سوپرایزش کنی امااون یه جوری رفتارکردکه نتونستی ایناام بایه لحنی بنویس که بفهمه چقدرتولدش برات مهم بوده اینجوری اگه شوهرت واقعآآدم باشه بهت بیشتراهمیت میده وتورومیزاره اولویتش

چرا عزیزم همه غریبه ها ادا رفاقت دوستی دارن

باکسیم دردودل نکنی بهتره چون فقط ازت سواستفاده میکنن من که بهترین رفیقم جوری راهنماییم کردومنم گولشوخوردم که زندگیم نابودشد 

به نظرم کادوشوبزارتووسایلش جوری که ببینه یه نوشته ام بزارکه میخواست سوپرایزش کنی امااون یه جوری رفتا ...

چی بنویسم آخه هنوز نرفتیم خونه خودمون 

دوست داشتم دوتایی بریم بیرون کیک بخرم سورپرایز کنم 

ولی خودش اپل رفت بیرون اخرشب اومد دنبالم رفتیم شام وقت نشد کاری کنم 

امشبم یا دوستاش 

چیکار کنم 

چی بنویسم آخه هنوز نرفتیم خونه خودمون  دوست داشتم دوتایی بریم بیرون کیک بخرم سورپرایز کنم  ...

خوب باهاش یه کافه بروهونجایه میزرزروکن بهشم بگومیخواستی همون روزبراش جشن بگیری امایه جوری بگوکه اون شرمنده بشه وقدرتوبیشتربدونه

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز