من استرس دارم و تپش قلب دارم و از بس پوست لبامو با دندون کندم خشک شدن اینکه پس از افسردیگی ک تمام شد الان دیکه حتی حال ندارم فکر کنم ب هیچی فکر نمیکنم به اتفاقایی ک میفته حتی اگه بدترین هم باشه دیگه کار باهاش ندارم و دیگه با هیچ خبری هیجان زده نمیشم و انگار گم شدم تو ی جای شلوغ طوری ک دیگه من دارم گریه میکنم ولی هیچکس نمیگرده ک پیدام کنه الان حالم خوبه و بهتر از دوران دفسردگیمه