همین الان که اینا رو مینویسم هم خودم دارم گریه میکنم هم شوهرم پشتش و کرده به من میگه خوابم میاد ولی شونه هاش داره میلرزع
زندگیمونو با عشق شروع کردیم برای رسیدن به هم کلی سختی کشیدیم
با وام و قرض و پسنداز جهاز خریدیم تا اومدیم یکم ذوق کنیم متوجه شدیم همسرم ازو اسپرم ه و مشکل داره برای بچه دار شدن اسپرمش صفره و هیچی ندارع الان یسالع که این مشکل و فهمیدیم ولی هر روز داریم گریه میکنیم حال روحی هر دومون بده من بی نهایت عاشق بچه ام
شوهرم فعلا تحت درمانه ولی من امید ندارع چون تو این نه ماه که آمپول زده هیچ تاثیری نداشته