من با کسی دوست بودم اون ایران نبود رابطمون مجازی بود ک اومد ایران همدیگرو دیدیم از اولم قصدش جدی بود و واسه ازدواج من دیدمش خیلی بیشتر خوشم اومد با خونوادم اشنا شد و قراره قبل از عید عقد کنیم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
بعد اون 13سال از من بزرگتره من 27 سالمه خب معلومه گذشته ای داره ی احساسی ب من گفت برو فیسبوک اسم و فامیلشو بزن من زدم ی صفحه داشت واسه 12 سال پیش شاید فقط با 10 تا دختر تو مدتای کوتاه رل زده بود و عکسشون تو فیسبوک بود من خیلی احساس بدی دارم باید چیکار کنم