پارسال تو یه جمعی خانومی از اشناها بخاطر اینکه پوشش من متفاوت بود باهاش بهم تهمت زد اونم جلوی همه من دلم شکست حتی نفرینم نکردم فقط گذاشتم به عهده ی خدا که جوابشو بده
امشب فهمیدم شوهرش افتاده زندان بخاطر قاچاق و حکم اعدامش اومده دخترش با 3 تا بچه برگشته خونه اش و خودشم شنواییش اسیب دیده
سر 1سال به این روز افتاد
من خوشحال نشدم ولی خیلی خوب فهمیدم همیشه جلو خودمو بگیرم و جواب دادن و بزارم به عهده خدا