ی روز ی اقاهه سه گزینه داشته واسه انتخاب همسر
برا سنجششون ک ببینه کدوم اهل ازدواجه ی بودجه ای رو میده ببینه میخان چیکار کنن اون پولو
یکی میگه بلیط سفر گرفتم دوتایی بریم خارج کلی خاطره جمع کنیم
مرده ذوق زده میشه
یکی میگه تو بورس پس انداز کردم تا آیندمون ثروت داشته باشیم باز ذوق زده میشه
یکی میگه خونه رویایی خریدم تا توش پر از ارامش زندگی کنیم
باز ذوق زده میشه
مرده سر چند راهی میمونه و نمیتونه نتیجه ای بگیره با پدرش مشورت میکنه پدرش میگه بخواب و صب بهترین صمیم رو بگیر
مرده صب پا میشه و با کلی تفکر تصمیم میگیره با اونی ک سینه هاش بزرگ تره ازدواج کنه
😂😂😂😂😂اینم ی جوک بی مزه