ساکن تهرانم دوستدارم یه هنری یادبگیرم کارکنم نمیدونم چی
ببین من به خاطر شوهر احمق و بی فکرم زندگیم صفر شد ... با یه بچه یک ساله همه چیم رفت ...ولی از فروختن لباسای خودم شروع کردم تا ی مزون زدم توی یک سال تقریبا بعدش چون هنرم نقاشی بود رفتم تو کارنقاشی و پتینه ... و شکر خدا شوهرخرم هنوزدستش تو جیب منه 😢 ولی شکر خدای بزرگ الان ی زن موفق و خودساختم ک همه تعریف مسکنن ولی این ظاهرمه ... نمیدونن تو سی سالگی مث ۸۰ ساله هام 😭😭😭😭😭. تازه گریم تموم شده بود باز شروع شد
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
ببین من به خاطر شوهر احمق و بی فکرم زندگیم صفر شد ... با یه بچه یک ساله همه چیم رفت ...ولی از فروختن ...
گریه نکن عزیزم گاهی وقتاشرایط زندگی جوری پیش میره خیلی آزار دهندس من خودم خیانت شد مشکل پیداکردم به ذهن خودمم شک دارم خیلی اذیت میشم کتاب میخونم ولی خودم حالم خوب میکنم فقط
من سرخاک بابام بودم دیدم توگوشی به هزارتادخترپیشنهادداده ببین من الان شک تردید روانم بهم ریخته چندسال گذشته ولی باکتاب خوندن باورزش بارژیم سرگرمم فقط فقط خودت تو میتونی حالت خوب کنی