2777
2789
عنوان

شوهرم دو سال پیش بهم گفت

4111 بازدید | 95 پست

ما یه سال اول زندگی مون نزدیک محل کارش بودیم .به پیشنهاد خودش و اینکه بابام گفت دلتنگ تک دخترم هستم هفت هشت سال نزدیک خانواده من بودیم .ولی شوهرم همون یکی دو هفته یه بار میومد خونشون . مامان بابامم مثلا صبح تا بعد ازظهر میومدن بهم سر میزدن و قبل از ساعتی که اون بیاد میرفتن که راحت باشه تو زندگیش

خدایا عشق را نصیب مان کن

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

تو بارداری هام خیلی خانواده ام کمک حالم بودن چون استراحت مطلق بودم و خانواده اش اصلا کاری نکردن برام . 

تا دو سال پیش که خودمم شنیدم خانواده اش گفتن بسه بیا این سمت ما .

و اونم به من گفت خونه رو میفروشم و اگه منو بچه ها رو میخای بیا بریم 

خدایا عشق را نصیب مان کن

من همیشه برای موفقیت و پیشرفت زندگی مون دعا میکردم و همه چیز خوب بود هر سال پیشرفت میکردیم به راحتی خونه خریدیم ماشین خریدیم دستمون بازبود‌ 

ولی خیلی دلم شکست که با تهدید کاری کرد من بخاطر حفظ زندگی پاشم اساس کشی کنم 

خدایا عشق را نصیب مان کن
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

چه میدونم 🙂

negin240 | 16 ثانیه پیش

حالم خوب نیست

im0dell | 16 ثانیه پیش
2791
2779
2792