با پدرومادرم،مدل زندگی کردنشون، خودخواهیاشون، رفتاراشون....واسم آزاردهندس، نمیتونم تحملشون کنم، هیچ نظر مشترکی، توی هیچی باهم نداریم، هیچ خاطره خوشی ازشون و درکنارشون ندارم، از اتاقم بیرون نمیرم ک نبینمشون....دعا کنین زودتر ازدواج کنم ، دیگ نمیتونم باهاشون زندگی کنم
انشاله بهترین ازدواج رو داشته باشی تا خستگی و غم این روزها فراموشت بشه
چند سالته عزیزم
عزیزم نباید هدف ازدواجت رهایی از خانوادت باشه این از چاله به چاه هیچ مردی منوتورو نمیتونه خوشبخت کنه تاوقتی درون اشوبی داشنه باشیم خودت خودتو اروم کن اما فک نکن ازدواج رهات میکنه چون ممکنه انتخاب اشتباهی بکنی
منم همین بودم نمیدونم چی شد خواست خدا بود استخدامی یه شهر دیگه قبول شدم. اومدم اینجا الان 8 ساله میدونی بدتر از همه اینکه چون خوانواده درست و درمون نداریم آدم حسابی هم سراغمون نمیاد
ببین ولی خب الان ب این فک کن ک چیزایی داری ک بقیه ندارن مثلا خداروشک سرکاری کم میبینبشون من بخدا همش خونه ام انقد بیکارم ک برای ازمون استخدامی میخونم حالا احتمال قبول شدنمم پایینه اما بازم میخونم ببین زندکیه دیگه باید یجوری خودمونو سرگرم کنیم منم22سالمع مجردم داشتم ازدواج میکردم نشد
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
