دوستان من چندسالی با دخترخاله همسرم خیلی رفاقت خوبی داشتیم وصمیمی بودیم وباهم دوست بودیم و خونه همدیگه میرفتیم بعد یه شب بهمون زنگ زد و برای شام دعوتمون کرد منم موقعیتشو نداشتم نرفتم گفتم بعدا یه شب دیگه میریم فک کنم بهش برخورده بود تو همون تایم بود که پدربزرگم فوت شد بعد دیگه اصلا بهم زنگم نزد تسلیت بگه مثلا به تلافی که من نرفتم خونشون من واقعا موقعیت نداشتم برم اینم بهش برخورده بود بگذریم من خیلی ازدستش ناراحت بودم اصلا بهم یه تسلیت نگفت عوض اونهمه رفاقت.خلاصه دیگه دوسه سالی دیگه باهم قطع رابطه کردیم تا هفته پیش که مادربزرگ همسرم فوت شد و مراسمش خونه مادرشوهرم بود منم رفتم پیشش و بهش تسلیت گفتم حقیقتا دلم خیلی براش تنگ شده بود وخواستم دلخوری ها ازبین بره و اشتی کنیم ومثل قبلا بشیم من همش سرصحبت وبازمیکروم وباهاش حرف میزدم اما اون درحدیه کلمه باسردی جواب میداد وکلا بی محلم میکرد مثلا من توکارها کمکش میکردم وباهاش حرف میزدم که یخ بینمون اب شه اما اون با اخم وخیلی سرد برخورد میکرد خیلی دلم شکسته وخیلی ناراحتم ازاون روز خودمو سرزنش میکنم چراانقد خودمو کوچیک کردم واون اونجوری برخورد کرد بعد باخودمم میگم یه شب بریم خونشون بازم میگم وقتی اون انقد منو تحقیر کرد برم چیکارکنم شما بگید چیکارکنم برم نرم یادر برخوردهای بعد چیکارکنم.ببخشید زیاد شد ولی واقعا ناراحتم کرده واز یه سرهم دلم برای رفاقت گذشته تنگ شده
خیلی اون بیشعوره
اون وظیفش بوده یه تسلیت بهت بگه
محلش نزاز
باید همون موقه زنگ میزدی بهش میگفتی انتظارداشتم فوت پدربزرگو تسلیت بگی بعد قطع رابطه میکردی...
الانم خودتو درگیرش نکن دخترخاله شوهر فامیل درجه چند میشه
با هرکسی مثل خودش رفتار کن
دیگه بهش نزدیک نشو و باهاش حرف نزن، حالا فکر می‌کنه چه تحفه ای هست.
ولی معلومه شما خانم با گذشت و مهربون و بی کینه ای هستی ،لطفا همیشه همین طور خوب بمون
خوب اون موقع که دعوت میکرد بهش گفتی بمونه برا بعد و نمی تونم بیام! طرف بیشعور هست
نزدیک نشو دیگ در حد سلام و خدافظ ولش کن دختر چرا میخای خونش باز بی محلی کنه
شاید واقعا اون روز حالش خوب نبوده
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
