بعد دیگ همه ابنا دست به دست هم داد و شوهرم اومد توی گروه حسابداری و هممه رو مخاطب قرار داد با احترام گفت اگر فکر میکنید جای بهتری هست میتونید برید
و اگر شکایت دارید لطفا ابروی من رو نبرید خودم از جیب خودم شخصا میدم این رو
دیگه اونم فرداش قهر کرد دیگه نیومد
حالا من مدیونم به نظرتون
که به شوهرم گفتم اینا رو
من ازین پشبمونم که حرف عیدی سنوات رو زدم .هی خدا نکنه مدیون باشم
خودم دوسش دارم اخلاقای خوبش نسبت به بدش خیلی بیشتر بود چیکار کنم