20 سالمه شب بود ساعت هشت روز جمعه حوصلم سر رفته بود جایی نداشتم برم گفتم سوار واحد بشم برم تا پایانه بعد دوباره میگرده خونمون پیاده بشم😐سوار یه واحد شدم رفت تا پایانه پیاده نشدم راننده متوجا شد فکر کرد خواب رفتم گفتم نه حوصلم سر رفته دور بزنین پیاده میشم بعد بهم گفت بشین اگر وقتت آزاد تا ساعت 9 که اخرین دورم هست باهام بگرد بقیشو بگم؟؟؟؟؟؟ 😐🤍
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.