پارسال بهاریکی تو سایت گفته بود برای عزیز شدن ذکر یاعزیز رو چندین بار در روز بگید
منم اومدم امتحان کنم نمیدونستم اینهمه اتفاق میفته واسه زندگیم ....
خیلی طولانیه ولی پر از فراز و نشیب گوش بدید بگم چه ها که نشد!!!!!
بگو جالب شد
خبببب
چیشد
بگو عزیزم
اول توضیح بدم که با خواهرم زهره جاری هستیم چند ساله و متاسفانه جاری بزرگه ام (مثلا گیسو) اومد و روبرو خونه ما خونه ساخت جاریم چند وقت یبار میومد میگفت دخترام درس میخونن ویکیشونم سه سال پشت کنکور بود ومنم حوصله ام سرمیره حتی گاهی گریه میکرد میگفت چند دقیقه بیا کنارم بشین منم بالجبار میرفتم وحتی گاهی الکی میگفتم غذام رو گازه که بهونه کنم دربرم یروز دختر بزرگش که ازدواج کرده بوداومد پیشمون یکی از خانمای همسایه ام بود و بشوخی گفت بابام وعموهام خیلی خوشتیپ و...هستن خوب بود شما رو گرفتن منم بشوخی گفتم خوبه حالا اش دهن سوزیم نیستن بیشتر هدفم دفاع از گیسو بود چون از خانواده مهم وسرشناسی بودن حس کردم بیشتر منظورش بمادرشه همه خندیدیم
درکل خوب بود یا بد،
یعنی چی عزیز شدن؟
پارسال بهار دسته جمعی رفته بودیم زیارت...
کامل گفتی لایک کن
زود زود بگو لطفااا
نگو
فقط به خاطر یه ذکر!
گذشت و منم اون ذکر یاعزیز ویاعزیزو خوندم و کلا شیش ماهی بود که نمیرفتم پیش گیسوو بهانه های مختلف میاوردم بخاطر بچه ها چون دوتا بچه دارم که مراقبت و...نیاز دارن
اقا من این ذکرو گفتم باچند روز بعدش یکی از خواهرشوهرام تصمیم گرفت بیاد خواستگاری برا پسرش که موقعیت مالی و کار و تحصیلات خوبیم داره برای خواهر کوچیکم که دانشجو فرهنگیانه همین که قصدشو شنیدن گیسو رفته بود به برادر شوهرم گفته بود
لایکم کنید بقیش و بخونم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
