آقا قراره استادمون رو سوپرایز کنیم
تاپیک های قبلی نوشتم چ خون دلهایی خوردم ازش
کثافت اینقدر بداخلاقه باهام...
بعد آخرین جلسه ای ک باش داشتم پریروز بود
ب همه نگاه میکرد الا من
همه اش ی نیم نگاه انداخت بهم . اونم وقتی داشت از رو جزوه میخونن نوشته بود عشق یا تنفر
ما بقیه زمان کلاس ب جفتیم خیره میشد از من سریع رد میشد
بعد منم اعصابم خورد شد سرمو کردم تو جزوه شروع کردم برای خودم حل کردن
اینم دید سرم نمیارم بالا
پاشد ی دور زد تو کلاس ک عین خیالمم نبود
میگفت میخندید با بقیه دخترا از اینورم ی دختری هی مزه میریخت هی این بهش میخندید
نمیدونم چرا احساس میکنم عمدا کرم می ریخت
حالا میخان تولد بگیرن کوفت بگیرم براش
پولشو دادم ولی خودم نمیرم