من با زن برادرشوهرم قهرم خیلی وقته یعنی تقصیر خودش بوداز اولین روزی که عروس اینا شدم چپ بدد با من و هی دور و بازی درمیاورد و خلاصه میگفت همیشه هرچی من میگم اون باشه که یه بار دیگه من جلوش واستادم ولی اون کولی بازی درآورد و جیغ و داد و ... طولانیه قضیش از اون روز من اصلا جایی که بود نمیرفتم و میشنیدم پشت سرم چقدر حرف میزنه ولی اینقدر درگیر کار و اینا بودم اهمیت نمیدادم البته دروغ چرا کلی حرص میخوردم ولی به روی خودم نمیاوردم
حالا امروز پدرشوهرم اومد خونمون گفت بیا بخاطر من کوتاه بیا من دلم اذیته و این چیزا بخاطر من آشتی کنید و من الان توی دوراهی موندم خلاصه گفتم چون واقعا خودم حوصله ندارم نمیدونم چیکار کنم به نظرتون چیکار کنم؟ من خیلی کینه ایم اصلا بدی ها یادم نمیره خودشم بلد نیستم تو روی طرف یه جور باشم پشت سر یه جور از یکی بدم بیاد کامممل تو چهرم مشخص میشه لطفا راهنماییم کنید
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!