میخام خفش کنم
گفت یه کم بخابم بعدازظهر بریم عیددیدنی بعدازظهربیدارش کردم دوباره گرفت خابید گفت شب میریم همه زوقم رفت
بذار بخوابه خستست طفلک
شوهره منم خوابه ریلکس باش
توچرانرفتی مامی
شوهرم منم رفته خونه مامانش هنوز نیومده
من عقدم خونه بابام تنهام همه رفتن عید دیدنی از اونور شوهرمم با مامانش رفته خونه مادربزرگه حوصلم سر رفته
آخه شوهرم کزت شده رفته خونه مامانش کار کنه
دو داداش مجرد داره بعد شوهر منو برادر شوهر دیگم که زن وبچه دارن باید برن کاری اونا رو کنن
چقد دلم جمع ومهمونی میخاد ولی بااین شوهر بی زوق یاسرکاره یا خابه بعداخرشب عین جغد بیدارمیمونه
شوهر منم نیست منو پسرم تنهاییم بیخیال
مادر شوهرم که خرم سلطان هیچ کاری نمیکنه
پارسال اولین عیدی بود که باهم بودیم ولی هیچ جا باهم نرفتیم!!
عاشق این خونواده های شلوغم ک همه دورهم جمع میشن ولی ماهردوطرف خلوتیم
خیلی دلم گرفته
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
